«همهکاره»ها و «هیچکاره»های ورزش!(نکته ورزشی)
سید سعید مدنی
کاروان ورزشی جوانان ایران در سومین دوره بازیهای آسیایی در کشور بحرین با کسب 76 مدال رنگارنگ خوش درخشید و در جدول نهائی ردهبندی در جایگاه چهارم ایستاد. بررسی و تحلیل عملکرد کاروان ورزشی کشورمان که در 22 رشته و با شعار «سفیران امید» در این بازیها حضور یافته بود، از حوصله این نوشته خارج است ولی مدیران و رسانهها و کارشناسان نباید به راحتی از آن بگذرند و لازم است زوایا و پیامهایش را موشکافی کنند.
تقریبا همزمان با درخشش و توفیق این کاروان در پهنه قاره کهن، امیدهای فرنگیکار کشتی در مسابقات جهانی صربستان سکوی اول را به تسخیر خود درآوردند و چند روز بعد، امیدهای آزادکار افتخارآفرینی کردند و به مقام نایب قهرمانی جهان نائل آمدند.
البته اینجا هم میتوانست عنوان قهرمانی جهان به نام «ایران» سرفراز ثبت شود که باید این مسئله در جای خود مورد بررسی اهل فن قرار گیرد. خوشبختانه شاهد موفقیتهای بسیاری در رشتههای مختلف ورزشی- خاصه در ماههای اخیر- بودهایم که علاوهبر شاد کردن مردم ایران سخت مایه امیدواری شده است. این افتخارات بیش از کمیت و تعداد مدالها و... از کیفیت غنی ورزش ما و ظرفیت قابل توجه جوانان ایرانی حکایت میکند و در حالی رقم میخورد که میدانیم نحوه مدیریت ورزش در خیلی از حوزهها درست نیست و صدای اعتراض بسیاری از اهالی باتجربه آن بلند است، به طوری که هرگز نمیتوان این موفقیتها را معلول برنامهریزی و نتیجه محاسبات دقیق قبلی دانست و مثلا دستگاه ورزش به نام خود بنویسد یا مسئولان فعلی سینه ستبر کنند و پیروزیها را مرهون مدیریت حساب شده خود بدانند!
چنین نگاه و تحلیلی جز فریب دادن خود و دیگران و غافل شدن از واقعیتها هیچ حاصلی ندارد. راست است که هر کجا ورزش دست اهلش بوده و مدیران دلسوز و کاربلد و خاکخورده و باانگیزه حضور داشتهاند، برنامهها به خوبی پیش رفته و نتایج قابل قبولی گرفتهایم و جوان ایرانی افتخارآفرینی کرده است.
اینکه میبینیم کشتی ایران در فاصلهای کوتاه هم در رده سنی بزرگسال سکوهای افتخار را به تسخیر درمیآورد و هم در رده امیدها در عرصه جهانی قدرت خود را به رخ میکشد و به حریفان دیکته میکند، هرگز امری اتفاقی نیست. وقتی پولادمردان کشورمان در وزنهبرداری بر سکوی اول میایستند یا والیبال در مسیر بزرگی و بهتر و قویتر شدن گام برمیدارد و... دلیلی ندارد جز اینکه در این رشتهها کار را دست اهلش سپردهاند و از تاختوتاز نااهلان و فرصتطلبها و سهمخواهان و سفارشیها و باجگیرها و... خبری نیست و به چنین موجودات مخربی اصلا حق دخالت نمیدهند و اگر میبینیم که در رشتهای مثل فوتبال علیرغم هیاهو و هزینههای هنگفت، اوضاع به سامان نیست و شرایط حاکم و رفتارهای مدیریتی و... انتقاد هر اهل فنی را برانگیخته، دلیلی ندارد جز آنکه همان عناصر طرد شده در رشتههای موفق، اینجا بیاغراق، تقریبا «همهکاره» هستند و بسیاری از آدمهای استخوان خرد کرده و اهل فن، منزوی و «هیچکاره» شدهاند!
در رشتههای موفق اشاره شده مدیران واقعا مدیر هستند و عنان کار را در دست دارند و اجازه دخالت به نااهلان و ناشستهرویان پرادعا و بیهنران سهمخواه نمیدهند و اصلا نمیگذارند چنین عناصر فرصتطلبی دور و بر حوزه کاری آنها آفتابی شوند، چه رسد به اینکه خط و ربط هم بدهند و روی تصمیمگیریها اثرگذار باشند اما بدون تعارف در رشتههایی مثل فوتبال مدیران رسمی به معنای واقعی «مدیر» نیستند و چنانکه به دفعات نوشتهایم دستهای پشت پرده و جریانات زیرپوستی درباره مسائل مختلف تصمیمگیری میکنند و آدمها را میآورند و میبرند، در حالی که اکثر این افراد فاقد پیشینه و برای اهالی فوتبال غریبهاند. آنها نه شناختی از فوتبال و ظرایف و چم و خمهای آن دارند و نه حتی با اصول و الفبای مدیریت آشنا هستند!
امیدواریم مسئولان ورزش و کسانی که در رأس مدیریت آن نشستهاند و حتما هم از این اوضاع اطلاع دارند، از کنار این واقعیات به آسانی عبور نکنند و به انتقادات منطقی اهل فن توجه داشته باشند و روشی را در پیش بگیرند که بیش از هر چیز مصلحت ورزش مستعد ایران را تضمین کند.